جدول جو
جدول جو

معنی دانه بپاتن - جستجوی لغت در جدول جو

دانه بپاتن
بذر پاشیدن، مقدمه چینی برای گول زدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ رَ کَ دَ)
دانه بستن خوشه و در خوشه، پیدا آمدن گندم و مانند آن در خوشه. (آنندراج). پیدا آمدن و از حالت شیری به انجماد و سفتی گراییدن حب گندم یا جو یا عدس و جز آن:
فیض ما دیوانگان کم نیست از بهر بهار
خوشه بندد دانۀ زنجیر در زندان ما.
صائب.
خوشۀ من دانه گر بندد دل پروانه است
برف را در خرمن من رنگ و رو کاهی شود.
قاسم.
اجراء، دانه بستن گیاه. اخلاع، دانه بستن خوشه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
بذر پاشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
بذر پاشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی